درود
وقتی میخواهی چیزی را بسازی، باید یادبگیری ویران کنی!
باید از هر آنچه هست، دل زده شوی. خوش بینیات را کنار بگذاری...
به قول شریعتی: خوشبینی، آنکه زیر سایه ی درختی لمیده و آخور آباد کرده و پهلو از خوشبختی برآورده و از خودش خوشش میآید و از این همه نعمت شاکر است.
و به گفته ی شاندل: کسی میتواند در پای عشق بمیرد که پیش از آن، زندگی در پیش چشمش مرده باشد...
نمیدونم چرا به دلم نشست...
شعر نگو!! چی چی بود که به دلت بشینه!؟
وا مصیبتاااااااااااااااا.... وا علی حضرتااااااا... وااااااا نوشته هااااا
جوگیر!
هی پسر!! همه جا میتونم بشناسمت!! :))
یا تو خیلی کارت درسته و باهوشی (که هستی البته!) یا من خیلی خرم!!؟!
کار سخــتی نکردی شــال گردن :-"
باریکلا! نگو که شوما هم شناختی!؟!
برید کنار بینم......

خودم از اول شناختمش...!
ببین اندفه خواستی متواری شی بیا تا بهت بگم اشتباهت کجا بود ک همه شناختنت.....
ب جون خودم راس میگم!!!!تو بیا اگه ضرر کردی با من!
به به...
کلن ضایع شدم...
:.:
دلیلشو بهم بگو خب!
منم زود قضاوت نمیکنم اگه می خواستم زود قضاوت کنم در این کامنت دونی تخته بود!
وقتی از دیگران نظر میخوایم تا شاید به نتیجه ای برسیم یعنی همین
داریم بررسی میکنیم!
ببینید به هر حال هم زن هایی داریم که خیانت میکنن...هم مرد های که خیانت میکنن!
حالا دنبال دلیل هاش هستیم! اگر نظری در این باره دارین که خوشحال میشیم بدونیم!
چشم... خدمت میرسیم...
درست ِ!!
منم شــناختم :دی
بخدا باهوشید! :دی
ولی من خودم زودترررر ار بقیه شناختمت -سووووت - باور کن ـ مجددا سوووت ـ:دی
من هنوز خودمو نشناختم شوماها چطور منو شناختید؟! مرگ مه از کوجا شناختی؟
دنیا چه بی انصافی بزرگی. ساختن در گرو خراب کردن. شاید بشه دنبال مثال نقضش گشت. حتما میشه.
نقض کجاش؟!
خراب کردن در گرو ساختن؟!؟!
این همه دردسر واسه ی خوشبختی ؟! نخواستیم بابا :))
خوشبختی؟!
بحث سر ساختن بود نه خوشبختی!
تو هی وبلاگتُ عوض کن خُب؟!
شناختی؟!
به به... چقد خرم من! نه؟!
این زندگیم چه چیزه بی خودیه !!!
یه بار؟!