غـ ِـیـ ِـر مـُ ـ ـجـ ـ ـ ـاز

اینجا، همه چیز، غیـــــر ِمُجاز است!!!

غـ ِـیـ ِـر مـُ ـ ـجـ ـ ـ ـاز

اینجا، همه چیز، غیـــــر ِمُجاز است!!!

یادداشت -۱۸- صداقت داشتن!

۱- درود
۲- بهم میگه: برو یدونه رانی برای خودت بخر! بهش میگم: کی پولشه حساب میکنه؟ پشت تلفن میگه: من. بهش میگم: ازت میگیرم هااا. میگه: باشه.
بهش میگم: حالا تو برو یدونه رانی برا خودت بخر؛ حسابش با من! میگه: باتو؟ میگم: هروقت دیدمت باهات حساب میکنم. میگه: باشه!
توی جاده بودم. یعنی وسط راه. رفتم سراغ ی ِ دکه که اونجا بود. قیمت رانی 600بود و قیمت ایستک 700 ! دیدم ایستک بیشتر دوست دارم. ی ِ ایستک خریدم.
دو ساعت بعد بهم زنگ زد. میگه: من برای خودم رانی خریدم و خوردم؛ تو خریدی؟ میگم: والا من دیدم قیمت ایستک و رانی شبیه ب همه! ایستکم بیشتر دوست داشتم؛ ایستک خریدم!
یکم مکث کرد و گفت: منم ایستک دوست داشتم. دلمم خواست بخرم اما دیدم بهت گفتم رانی می‌خرم، رانی خریدم!

۳- تا چند ساعت بعد داشتم ب این موضوع ب ظاهر ساده فکر می‌کردم. یک جورهایی خجالت می‌کشیدم از خودم، در مقابل او. در مقابل صداقت و پاکی ِ رفتارش...
شاید این کارش برای شما ساده بیاید. اما برای من حرف‌های بسیاری داشت.
راستش را بگویم، لذت می‌برم از صداقتش. هیچ‌کس را غیر از اون این چنین پاک رفتار و صادق ندیدم. آدم‌های زیادی هستند دور و برم که ادعا می‌کنند از دروغ متنفرند و صادق! اما باور کنید بوی دلنشین صداقت و بوی مشمئزکننده ی دروغ را راحت می‌توان از هر کلامی فهمید.
هستند کسانی که با من با صداقت رفتار می‌کنند و سعی می‌کنند راستگو باشند اما این کسی که من می‌شناسم، چیز دیگریست... باور کن


احتمالن اگر بفهمد اینجا از او نوشته ام، ناراحت می‌شود. امیدوارم این مطلب را نخوانده باشد! :دی