غـ ِـیـ ِـر مـُ ـ ـجـ ـ ـ ـاز

اینجا، همه چیز، غیـــــر ِمُجاز است!!!

غـ ِـیـ ِـر مـُ ـ ـجـ ـ ـ ـاز

اینجا، همه چیز، غیـــــر ِمُجاز است!!!

یادداشت -۱- بمانم یا بروم!!

درود 

ترجیحن با شریعتی شروع کردم... تا شب که نوشته های خودمو بذارم...

تنها مایه ی ِ سعادتی ، که آدمی را می تواند در این دور باطل روزمرگی بر سر این سفره سیر وسیراب کند و خوشبخت! تنها و تنها « حماقت » است! و دریغا که حماقت نیزموهبتی است  

خدادای که « وصالش نه به کوشش دهند! » . چه ، آدمی می تواند خود را بکشد ، اما نمی تواند تصمیم بگیرد که فقط به اندازه ای که مصلحت است بفهمد!!  

اگر می خواهی برو ، اگر بخواهی ، بمان! آنچنان که می خواهی « باش!»  

بر روی این زمین ، در رهگذر تند بادهای آوارگی ، تنها رشته ای که مرا به جایی بسته بود گسست. اگر گفته بودی : بمان! می دانستم که باید بمانم!

و اگر گفته بودی : برو! می دانستم که باید بروم!

اما اکنون اگر بمانم نمی دانم که چرا مانده ام ، اگر بروم نمی دانم که چرا رفته ام.

 

چگونه نیندیشیده ای که یک انسان ، یا باید بماند یا برود؟

نظرات 2 + ارسال نظر
هرکی شوما بگی.. پنج‌شنبه 19 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 21:20

ترجیحا شروعتم مثه خودت دوست داشتنیه...!:دی

مرسی... نظرلطفته!!

شی ـن . چهارشنبه 25 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 16:41 http://diaary.blogfa.com

الان یعنی تو همونی که من فک می کنم ؟!
سبز نشدی اونجا یعنی ؟!

یعنی شناختی؟!
چطوری؟!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد